سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ...
درباره ما

بی شک گدای خانه ات آقا شود، حسین/ هر قطره زود پیش تو دریا شود، حسین!/ فیض گدایی تو به هر کس نمیرسد/ باید که زیر نامه اش امضا شود: "حسین"
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
مطالب اخیر وبگاه

دست من قفل شد به روی ضریح

اشک برروی گونه ام سر خورد

عطر سیبت هوایی ام کرد و

کفترانت مرا به رویا برد

باورم نیست مشهدم انگار!

 

پرده ی اشک را کنار زدم 

دستتان روی شانه ی من بود

من تعجب نکردم آقاجان!

صحنتان مثل خانه ی من بود

با تو هم صحبتی چه حالی داشت!

 

یک کبوتر که نه!هنوز کمم

من به آهو عجیب معتقدم

ربط آهو و دست گرم شما

من به اعجاز سیب معتقدم

دست من را بگیر دلتنگم!

....

اتوبوس از حضور من خالی

من نمی خواستم که برگردم

مادرم هی مرا صدا می کرد

من بدون شما چه می کردم

رفتنم حکم مردنی تلخ است!

 

دل من بین رفتن و ماندن

چشم من خیره شد به گنبدتان

باز محتاج یک نگاه شماست

بنده ی ساده ی کمی بدتان!

دل من پیش چشمتان گیر است!

 

سبزی از جنس مهربانیتان

بسته شد دور پنجره فولاد

بغض من منفجر شد و پاشید

لای بانگ اذان و ناله باد:

کاش از پیشتان نمی رفتم!

شعر از خانم سمیه فیاضی نژاد




نویسنده در پنج شنبه 89/4/3 |

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir

آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسب‌ها
طراح قالب
ثامن تم