سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ...
درباره ما

بی شک گدای خانه ات آقا شود، حسین/ هر قطره زود پیش تو دریا شود، حسین!/ فیض گدایی تو به هر کس نمیرسد/ باید که زیر نامه اش امضا شود: "حسین"
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
مطالب اخیر وبگاه

به نام خداوند علی و نه خداوند عاشقان علی.

که خداوند علی تهمت و ظن و افترا و ... را نمی پذیرد ولی خداوند عاشقان علی ... .خداوند علی نماز و روزه ی همراه با تهمت و غیبت را نمی پذیرد ولی خداوند عاشقان علی ..........

.

.

.

ممنون،جملات قشنگی بود.حسابی به فکرم فرو برد،امّا مشکل اینجاست که این فکر کردن راه به جایی نبرد و هر چقدر فکر کردم نتونستم تهمتی که اخیرا به کسی زدم رو به یاد بیارم!!!

 ازتون می خوام یکم کمکم کنید تا بتونم از اون شخص حلالیت بطلبم!

و یک تذکر:لطفا زمانی که در مورد خادمین هیئت مکتب الشّهدا صحبت می کنید،بیشتر مراقب لحن صحبتتون باشید،هیچ صاحبی از خادمش غافل نیست،چه برسه به اینکه اون صاحب مولا باشه،درسته که گاهی مشکلاتی در هیئت بوجود میاد امّا خادمین هیئت هدف و نیتشون مشخصه،و هیچ وقت روی نیت هم شک نمی کنن و حتی در جوامع کوچک هم مشکلاتی بوجود میاد.

 و یک نکته:ما هم هیچ تمایلی به برقراری ارتباط با شما نداریم،این شمایید که دارید در کارهای ما خلل وارد می کنید و می خواید از طریق ما به اهدافتون برسید و ما پلی باشیم برای رسیدن به خواسته های شما!

 و یک سوال:

چرا هیئت؟

 اینهمه تشکل در دانشگاه هست امّا شما...؟!

 منتظر پاسختون هستم.

در ضمن از اینکه دیر جوابیه ی جوابیتون رو دادم معذرت می خوام،مدتی نتونستم به اینترنت سر بزنم.

راستی!:عید عاشقان علی(ع) رو بهتون تبریک می گم!




نویسنده در سه شنبه 87/9/26 |

...ببین!اغلب آدم هایی که بی هوا طناب شیطونو پاره کردن و خودشونو تو بغل خدا انداخته ان،یعنی یه جورایی از راه میان بر به خدا رسیده ان،گذشته از لطف و رحمت خدا،یه بهانه و دست آویزی داشته ان.

مثلا سر یه بزنگاه مهم،بهترین تصمیم رو گرفته ان،یا از یک امتحان سخت،روسفید دراومده ان یا یک شیرین کاری خوشگل واسه خدا کرده ان،یا دست به دامن یکی از اسماء اعظم خدا شده ان یا دعای خیر یک آدمی رو واسه خودشون خریده ان یا اگه هیچ کدوم از اینا نبوده لااقل یه صفت یا مرام خوب تو عمرشون داشته ان که به اون بهانه دستگیری شده ان،مثل حر که ادبش تو کربلا نجاتش داد...

.

.

.

یک سوال:آیا تو حاضری در ظرف چرک و چرب و کثیف آب و غذا بخوری؟

مطمئنم که حاضر نیستس.وجود کینه در دل،مثل همان چرک و آلودگی در ظرف آب و غذاست،آب و غذای روحی و معنوی.بهترین خوردنی های معنوی را هم اگر در قلبت بریزی،رسوب آن چرک ها مانع جذبشان می شود و نمی گذارد که لذّتشان را ببری...

قسمت هایی از کتاب طوفانی دیگر در راه است(سید مهدی شجاعی)




نویسنده در سه شنبه 87/9/26 |

و یک چیز دیگه:

با این کار داره کاملا قانون های گنجشک ها زیر پا گذاشته می شه و ......




نویسنده در چهارشنبه 87/9/6 |

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ساعت 13:48....؟!؟!؟!

کلاغ های سیاه.....؟!؟!؟!؟!

شب نشینی کلاغ ها....؟!؟!؟!؟!

و گنجشک های............

کاش بعضی موقع ها به عواقب کارایی که می کنیم بیشتر فکر می کردیم...

و به اینکه پرنده های زیادی تو قفس گنجشک ها رفت و آمد می کنند که خیلی هاشون هیچ دل خوشی از گنجشک ها ندارن و با دیدن .....که روی دیوار نصب می شن می تونن قفس گنجشک ها رو.......

و اینکه بعضی از گنجشک ها از من خواستن که بدین وسیله از سردسته ی ....اطلاعات بیشتری در مورد نحوه ی کارشون بخوام...

 




نویسنده در چهارشنبه 87/9/6 |

بسم الله الرّحمن الرّحیم

آن ها که هستی و زندگیشان را در رفتن دیده اند و ماندن را گندیدن و پوسیدن،این ها در این جریان و در این حرکت با مانع ها و درگیری هایی روبرو می شوند.مانع ها و درگیری هایی که در همه جا،خانه گرفته اند.در درون آنها،در خانه ی آنها،در محل و شهر و جامعه و در تمام جبهه ها.

این درگیری مستمر،ناچار بحران ها و التهاب ها و اظطراب ها و زمزمه هایی بوجود می آورند و روح ها هرچند به قدرت کوه ها هم که باشند،با چنین زمزمه هایی همراه خواهند شد.

در برابر این اضطراب ها و زلزله ها که یک عامل طبیعی هستند می توان چند گونه برخورد کرد:

این چیزها می توانند آدمی را بشکنند و هرز کنند و می توانند او را آماده سازند و به قدرت و توانایی بیشتر برسانند.

در این حرکت و درگیری و در کنار تحول و تغیّر های مستمر،آنها که لرزیده اند و زیر و رو شده اند،ناچار به ثابت و حق،به الله نزدیک می شوند و این اوست که آنها را به ثبات و امن رهنمون می سازد.

سرچشمه ی اصلی این قطره های امن و امان دو چیز است:یکی قرآن و دیگری پیوند و دعا                                             استاد علی صفائی حائری(ع.ص)




نویسنده در چهارشنبه 87/9/6 |

بسم الله الرّحمن الرّحیم

خیلی وقت بود که بچه ها داشتن برای قم برنامه ریزی می کردن،و از اونور هم دوستان هیئتی پیگیری و کمک و برنامه ریزی...

بالاخره جور شد.

از وقتی تصمیمش رو گرفتن،احتمال 90 درصد مطمئن بودم که بابا اجازه نمی ده،امّا بالاخره دل رو زدم به دریا و زنگ زدم...

آخه به قول دکتر شریعتی زیستن در برزخ از جهنم سخت تره!

نخواستم همه چیزو کامل توضیح بدم و سعی کردم قضیه رو بپیچونم تا اجازه صادر بشه،و شد.

بلیط ها گرفته شد و من دچار عذاب وجدان از اینکه  بابا اگه بدونه چطوری می خوام برم ...

طاقت نیاوردم و دلم به سفری که می دونستم بابام راضی نیست راضی نبود،زنگ زدم و توضیح دادم که چطوری قراره بریم.

عضله های گوشم رو از کار انداختم چون تک تک کلماتی که قرار بود بشنوم رو از قبل می دونستم،امّا...

باورم نمی شد،احتمال دادم بابا متوجه صحبتم نشده امّا دیگه برای توضیح دوباره دیر بود!اجازه صادر شد!!!...

خیلی خوشحال بودم و این خوشحالی تا شب قبل از حرکت ادامه داشت.

تا اینکه شب قبل از حرکت مامان تماس گرفت و...

مامان راضی نبود و این به معنی برگشت دوباره به همون نقطه ی اول بود.

و من موندم و دلی که همراه بچه ها بود و اعصابی که...

و اینجا بود که مطمئن شدم هر...رو به حرم خانم و مسجد آقا راه نمی دن.

دعای کمیل 5 شنبه رسید و بعد از اونهمه ناشی بازی دلم بدجور گرفت.

تصمیم گرفتم.

بازم از اون تصمیم هایی که همیشه می گرفتم و دو روز بعد یادم می رفت.اما این بار جدیه و اینم استارتش: 

و الان می خوام از رسم یکی از دوستان شورا تقلید کنم(اگه پایه گذار رسم راضی نیستن سریعتر اطلاع بدن!):

همین جا از تمام کسانی که هر گونه حقی به گردن بنده دارند،خواهش می کنم حلال کنند وگرنه اطلاع بدن

توجه:خواندن این مطلب و سکوت شما(ننوشتن پیام)حلال کردن محسوب می شه!

 




نویسنده در شنبه 87/9/2 |

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir

آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسب‌ها
طراح قالب
ثامن تم