درباره ما
بی شک گدای خانه ات آقا شود، حسین/ هر قطره زود پیش تو دریا شود، حسین!/ فیض گدایی تو به هر کس نمیرسد/ باید که زیر نامه اش امضا شود: "حسین" لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
|
به نام یگانه مهربان همیشگی تازه وارد دانشگاه شده بودم. به قول ترم بالایی ها ورودی بودم و هنوز مثل دبیرستانی ها پر از شور و سوال. فبل از اینکه وارد دانشگاه بشم چیزهای خیلی خوبی از دانشگاه رفتن نشنیده بودم. چیزهایی که شنیده بودم حرف هایی از این قبیل بود: هر کی دانشگاه می ره کلّا همه چیزش تغییر می کنه:طرز لباس پوشیدنش،حرکاتش و از همه مهمتر طرز فکرش... این چیز ها خیلی اذیّتم می کرد،چون من برای عقایدم ارزش فوق العادّه بالایی قائل بودم و همش از این می ترسیدم که نکنه من هم تحت تاثیر قرار بگیرم. طوری شده بود که همش دنبال جو ها و تشکّل های مذهبی می گشتم ... وقتی وارد هیئت شدم و یکم با بچّه های اون صمیمی شدم،تصمیم گرفتم که دیگه ولش نکنم. چون بارز ترین ویژگی بچّه های هیئت اخلاصشون بود. و اینکه حتّی با وجود اینکه بعضی مواقع ،بعضی دانشجو ها از بعضی تشکّل ها سعی می کردند کار هاشون رو بهم بریزند و اونها رو طور دیگه ای در دانشگاه معرّفی کنند،اونا این موارد رو روی حساب کل اون تشکّل نمی گذاشتند و سعی به مقابله به مثل نمی کردند. حتّی یک بار هم نخواستند که کسی رو متقاعد به موندن در هیئت بکنند. چون معتقد بودند که هیئت صاحبخونه داره و اونه که بچّه ها رو دعوت می کنه. و اینها برای من خیلی قشنگ بود. و الآن از انتخابی که کردم خوشحالم و خدا رو شکر می کنم،چون نه تنها اعتقاداتم رو از دست ندادم،بلکه دارم محکم ترشون هم می کنم. هیئت جای قشنگیه،امیدوارم بتونم خادم خوبی باشم.... نویسنده در یکشنبه 87/1/25 |
طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم Web Template By : Samentheme.ir |
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسبها
طراح قالب
|