درباره ما
بی شک گدای خانه ات آقا شود، حسین/ هر قطره زود پیش تو دریا شود، حسین!/ فیض گدایی تو به هر کس نمیرسد/ باید که زیر نامه اش امضا شود: "حسین" لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
|
شرحی کوتاه بر آیه های نور 7 که مرضیه برامون می فرسته: من یتّق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکّل علی الله فهو حسبه انّ الله بالغ امره قد جعل الله لکلّ شی قدرا(2و 3 طلاق) در این آیات با تاکید و توضیح ،این نکته را می فهماند که بن بست ها و گرفتاری ها از بی توجهی به طاعت و حقوق و حدود و اندازه ها برخاسته و گرنه با حبس بر طاعت و حبس بر او که تنها تکیه گاه است،بن بست باقی نمی ماندو... اگر من از پدر و دست هایم و یا آنجایی که حسابش را می کنم بهره ای بگیرم،ناچار در گرفتاری به آن بت و وسیله روی می آورم و وابسته می شوم.آن حا که بدون پیش بینی بهره می گیرم،حضور حق را بهتر احساس می نمایم و از بت ها راحت تر فاصله می گیرم.... اطاعت خدا،راهی در بن بست هاست... (وارثان عاشورا-استاد علی صفایی حائری) نویسنده در دوشنبه 87/11/21 |
بسم الله الرحمن الرحیم
به پایان رسیدن امتحانات و بیرون اومدن اتاق مطالعه ی خوابگاه از حالت علامت تعجب! به این دلیل که ما رو بعد از یک ترم رویت کرده!!! رفتن بیشتر بچه ها و سوت و کور شدن اتاق هیئت(منظورم اتاق 164 ه!) اومدن مامان اینا به تبریز و یک دیدار دو روزه ی کوتاه و بعد برگشت تو یک روز برفی بدون خداحافظی... چرا انقدر جلو رفتم؟! امتحانات و ... تا صبح بیدار موندن با یک قابلمه پر از قهوه ی تلخ!به این خاطر که ازت قول گرفتن درساتو خوب بخونی!!!!!! اثبات دوباره ی معرفت هیئتی ها این بار توسط سمیه... دعای توسل خوابگاه و جواب گرفتن فوری(باید رو کتاب های دعای توسل نوشت:اجابت دعا تنها در 17 دقیقه!!!) زمین چمن خوابگاه و شب های سردی که تنهایی موقع قدم زدن ،تو آسمون ابری دنبال ستاره ها می گردی! . .
کی می دونه گمرک ها بسته شدن یا نه؟!؟!
نویسنده در سه شنبه 87/11/15 |
. . . آن که در زیر سنگین ترین بارها خفته است و دارد خفه می شود،فقط به نفس آزاد شدن و برخاستن از زیر این آوار خفقان می اندیشد،نه به چگونه آزاد شدن،چگونه برخاستن... . . . سقوط آنکه بیشتر صعود کرده است،خطرناک تر و فاجعه تر است.... دکتر علی شریعتی نویسنده در سه شنبه 87/11/15 |
بسم الله الرّحمن الرّحیم فقط اومدم بگم که دیدمش! آره مرضیه،دیدمش... وقتی که بعد از ناامیدی از این همه این در و اون در زدن بهش گفتم راضیم به اونی که خودت راضی هستی... وقتی که خودم رو سپردم به مولا و گفتم من هیچی نیستم! آره. با تمام وجودم دیدمش... نویسنده در چهارشنبه 87/11/9 |
طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم Web Template By : Samentheme.ir |
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسبها
طراح قالب
|